کلمه جو
صفحه اصلی

شمراخیه

لغت نامه دهخدا

( شمراخیة ) شمراخیة.[ ش ِ خی ی َ ] ( اِخ ) فرقه ای از پانزده فرقه خوارج. ( بیان الادیان ). گروهی از خوارج اصحاب عبداﷲبن شمراخ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از مفاتیح ) ( از بیان الادیان ) ( از اقرب الموارد ). گروهی باشند از خوارج از اصحاب عبداﷲبن شمراخ ، و در توضیح المذاهب گفته فرقه ای از فرق متصوفه مبطله اند و گویند چون صحبت قدیم شود امر و نهی از بنده برخیزد. و نیز به آوازطبل و سرود خوشدل شوند و زنا را مباح می دارند و بصورت صلاح و تقوی در اطراف عالم می گردند و افساد می کنندو قتل ایشان مباح است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).

شمراخیة.[ ش ِ خی ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از پانزده فرقه ٔ خوارج . (بیان الادیان ). گروهی از خوارج اصحاب عبداﷲبن شمراخ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از مفاتیح ) (از بیان الادیان ) (از اقرب الموارد). گروهی باشند از خوارج از اصحاب عبداﷲبن شمراخ ، و در توضیح المذاهب گفته فرقه ای از فرق متصوفه ٔ مبطله اند و گویند چون صحبت قدیم شود امر و نهی از بنده برخیزد. و نیز به آوازطبل و سرود خوشدل شوند و زنا را مباح می دارند و بصورت صلاح و تقوی در اطراف عالم می گردند و افساد می کنندو قتل ایشان مباح است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ).



کلمات دیگر: