کلمه جو
صفحه اصلی

شمخره

لغت نامه دهخدا

( شمخرة ) شمخرة. [ ش َ خ َ رَ ] ( ع اِمص ) تکبر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). ادی شیر این کلمه را هم از شمختر، مأخوذ دانسته است. ( الفاظ الفارسیة ص 102 ). || ( مص ) تکبر کردن. بزرگ منشی نمودن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به شمخزة شود.

شمخرة. [ ش َ خ َ رَ ] (ع اِمص ) تکبر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ادی شیر این کلمه را هم از شمختر، مأخوذ دانسته است . (الفاظ الفارسیة ص 102). || (مص ) تکبر کردن . بزرگ منشی نمودن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب )(آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به شمخزة شود.



کلمات دیگر: