گنگ دز . گنگ دژ
گنگ دیز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گنگدیز. [ گ َ ] ( اِخ ) گنگ دز. گنگ دژ :
ز گنگدیز به فرمان شاه بستاند
هزار پیل دمان هر یکی چو حصن حصین.
ز گنگدیز به فرمان شاه بستاند
هزار پیل دمان هر یکی چو حصن حصین.
فرخی.
و رجوع به گنگ دزو گنگ دژ شود.کلمات دیگر: