کلمه جو
صفحه اصلی

علی ترکی

فرهنگ فارسی

ابن حسین بن علی ترکی مکنی به ابوالحسن امیر تونس

لغت نامه دهخدا

علی ترکی. [ ع َ ی ِ ت ُ ] ( اِخ ) ابن بکمش بن مزان بن عبداﷲ ترکی ، ملقّب به فخرالدین و مکنّی به ابوالحسن. ادیب و عروضی بود. در سال 563هَ. ق. در بغداد متولد شد و در سال 626 هَ. ق. دردمشق درگذشت. او راست : 1 - تحفةالعشاق. 2 - غایةاللذات فی شرح الهوی. 3 - کتابی درعلم عروض. 4 - منی القلوب. 5 - نزهةالناظر. ( از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون ص 370 و 1193 و سایر صفحات. هدیةالعارفین ج 1 ص 706. بغیةالوعاة سیوطی ص 330. الوافی صفدی ج 12 ص 15 ).

علی ترکی. [ ع َ ی ِت ُ ] ( اِخ ) ابن حسین بن علی ترکی ( علی بای... )، مکنّی به ابوالحسن. امیر تونس. رجوع به علی بای اول شود.

علی ترکی . [ ع َ ی ِ ت ُ ] (اِخ ) ابن بکمش بن مزان بن عبداﷲ ترکی ، ملقّب به فخرالدین و مکنّی به ابوالحسن . ادیب و عروضی بود. در سال 563هَ . ق . در بغداد متولد شد و در سال 626 هَ . ق . دردمشق درگذشت . او راست : 1 - تحفةالعشاق . 2 - غایةاللذات فی شرح الهوی . 3 - کتابی درعلم عروض . 4 - منی القلوب . 5 - نزهةالناظر. (از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون ص 370 و 1193 و سایر صفحات . هدیةالعارفین ج 1 ص 706. بغیةالوعاة سیوطی ص 330. الوافی صفدی ج 12 ص 15).


علی ترکی . [ ع َ ی ِت ُ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی ترکی (علی بای ...)، مکنّی به ابوالحسن . امیر تونس . رجوع به علی بای اول شود.



کلمات دیگر: