کلمه جو
صفحه اصلی

قفاس

لغت نامه دهخدا

قفاس. [ ق ُ ] ( ع مص ) درد گرفتن مفاصل مانند تشنج. ( اقرب الموارد ).

قفاس. [ ق َ ] ( ع ص ) زن فرومایه ناکس. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

قفاس . [ ق َ ] (ع ص ) زن فرومایه ٔ ناکس . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).


قفاس . [ ق ُ ] (ع مص ) درد گرفتن مفاصل مانند تشنج . (اقرب الموارد).


دانشنامه عمومی

قفاس، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان آبادان در استان خوزستان ایران است.
این روستا در دهستان بهمنشیر جنوبی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۴ نفر (۸خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: