کلمه جو
صفحه اصلی

علی بوسنوی

لغت نامه دهخدا

علی بوسنوی. [ ع َ ی ِ ن َ ] ( اِخ )ابن زکی بوسنوی رومی حنفی. لغوی بود و در سال 1123 هَ. ق. درگذشت. او راست : شرح تحفةالشاهدی ، در لغت. ( از معجم المؤلفین بنقل از هدیةالعارفین ج 1 ص 764 ).

علی بوسنوی. [ ع َ ی ِ ن َ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲ بوسنوی ، ملقّب به عالی. از قضات بود و در قسطنطنیه سکونت داشت و درسال 1057 هَ. ق. درگذشت.او راست : طوالعالانوار من مطالعالانظار فی علم الکلام. ( از معجم المؤلفین بنقل از هدیةالعارفین ج 1 ص 757 ).

علی بوسنوی . [ ع َ ی ِ ن َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بوسنوی ، ملقّب به عالی . از قضات بود و در قسطنطنیه سکونت داشت و درسال 1057 هَ . ق . درگذشت .او راست : طوالعالانوار من مطالعالانظار فی علم الکلام . (از معجم المؤلفین بنقل از هدیةالعارفین ج 1 ص 757).


علی بوسنوی . [ ع َ ی ِ ن َ ] (اِخ )ابن زکی بوسنوی رومی حنفی . لغوی بود و در سال 1123 هَ . ق . درگذشت . او راست : شرح تحفةالشاهدی ، در لغت . (از معجم المؤلفین بنقل از هدیةالعارفین ج 1 ص 764).



کلمات دیگر: