کلمه جو
صفحه اصلی

قعطله

لغت نامه دهخدا

( قعطلة ) قعطلة. [ ق َ طَ ل َ ]( ع مص ) بر زمین افکندن کسی را. رجوع به قعطرة شود. || سخت تنگ گرفتن بر غریم در تقاضا. || بسیار گفتن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

قعطلة. [ ق َ طَ ل َ ](ع مص ) بر زمین افکندن کسی را. رجوع به قعطرة شود. || سخت تنگ گرفتن بر غریم در تقاضا. || بسیار گفتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: