کلمه جو
صفحه اصلی

قفره

لغت نامه دهخدا

قفرة. [ ق َ رَ ] (ع ص ، اِ) به معنی قفر، یعنی زمین خالی و بیابان بی آب وگیاه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قفر شود. || امراءة فقرة؛ زن کم گوشت . (اقرب الموارد).


( قفرة ) قفرة. [ ق َ رَ ] ( ع ص ، اِ ) به معنی قفر، یعنی زمین خالی و بیابان بی آب وگیاه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به قفر شود. || امراءة فقرة؛ زن کم گوشت. ( اقرب الموارد ).


کلمات دیگر: