کلمه جو
صفحه اصلی

قفال شاشی

لغت نامه دهخدا

قفال شاشی. [ ق َف ْ فا ل ِ ] ( اِخ ) محمدبن احمدبن حسین. از راویان است. ( ریحانة الادب ).

قفال شاشی. [ ق َف ْ فا ل ِ ] ( اِخ ) محمدبن علی بن اسماعیل. از راویان است. ( ریحانة الادب ). تولد وی به سال 291 هَ. ق. و وفات او به سال 365 اتفاق افتاد. وی در فقه و حدیث و لغت و ادب از بزرگان و دانشمندان به شمار میرفت و از ماوراءالنهر بود. قفال به خراسان و عراق و حجاز و شام سفر کردو مذهب شافعی از او در شهرها منتشر گردید و در شاش ( آن طرف نهر سیحون ) وفات یافت. او راست : اصول الفقه ،مطبوع. ( وفیات الاعیان ) ( الاعلام زرکلی جزء 3 ص 944 ).

قفال شاشی . [ ق َف ْ فا ل ِ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن حسین . از راویان است . (ریحانة الادب ).


قفال شاشی . [ ق َف ْ فا ل ِ ] (اِخ ) محمدبن علی بن اسماعیل . از راویان است . (ریحانة الادب ). تولد وی به سال 291 هَ . ق . و وفات او به سال 365 اتفاق افتاد. وی در فقه و حدیث و لغت و ادب از بزرگان و دانشمندان به شمار میرفت و از ماوراءالنهر بود. قفال به خراسان و عراق و حجاز و شام سفر کردو مذهب شافعی از او در شهرها منتشر گردید و در شاش (آن طرف نهر سیحون ) وفات یافت . او راست : اصول الفقه ،مطبوع . (وفیات الاعیان ) (الاعلام زرکلی جزء 3 ص 944).



کلمات دیگر: