به سریانی اسم سوسن ابیض هندی است .
کسبر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کسبر. [ ک ُ ب َ ] ( ع اِ ) دستیانه از عاج مانند دست برنجن.ج ، کَسابِر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
کسبر. [ ک ُ ب ُ ] ( اِ ) به یونانی زفت را گویند و آن صمغ مانندی باشد سیاه که بر سر کچلان و کشتی و جهاز چسبانند. ( برهان ) ( آنندراج ).
کسبر. [ ] ( اِ ) به سریانی اسم سوسن ابیض هندی است. ( فهرست مخزن الادویه ).
کسبر. [ ک ُ ب ُ ] ( اِ ) به یونانی زفت را گویند و آن صمغ مانندی باشد سیاه که بر سر کچلان و کشتی و جهاز چسبانند. ( برهان ) ( آنندراج ).
کسبر. [ ] ( اِ ) به سریانی اسم سوسن ابیض هندی است. ( فهرست مخزن الادویه ).
کسبر. [ ] (اِ) به سریانی اسم سوسن ابیض هندی است . (فهرست مخزن الادویه ).
کسبر. [ ک ُ ب َ ] (ع اِ) دستیانه از عاج مانند دست برنجن .ج ، کَسابِر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
کسبر. [ ک ُ ب ُ ] (اِ) به یونانی زفت را گویند و آن صمغ مانندی باشد سیاه که بر سر کچلان و کشتی و جهاز چسبانند. (برهان ) (آنندراج ).
کلمات دیگر: