کلمه جو
صفحه اصلی

کزردن

فرهنگ فارسی

چاره جویی و چاره جستن باشد.

لغت نامه دهخدا

کزردن. [ ک ُ زَ دَ ] ( مص ) چاره جویی و چاره جستن باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اما صحیح گزردن است از گزر ( =گزیر ) + دن ( پسوند مصدری ) و اسم از آن گزرد است به معنی چاره. ( از حاشیه برهان چ معین ).


کلمات دیگر: