کلمه جو
صفحه اصلی

قعیره

لغت نامه دهخدا

( قعیرة ) قعیرة. [ ق َ رَ ] ( ع ص ) مؤنث قعیر: امراءة قعیرة؛ به معنی قَعِرة است. رجوع به قَعِرة شود. || ( قصعة... ) کاسه مغاک. ( منتهی الارب ). کاسه دورفرود. ( مهذب الاسماء ).

قعیرة. [ ق َ رَ ] (ع ص ) مؤنث قعیر: امراءة قعیرة؛ به معنی قَعِرة است . رجوع به قَعِرة شود. || (قصعة...) کاسه ٔ مغاک . (منتهی الارب ). کاسه ٔ دورفرود. (مهذب الاسماء).



کلمات دیگر: