کلمه جو
صفحه اصلی

قفاوه

لغت نامه دهخدا

( قفاوة ) قفاوة. [ ق َ وَ ] ( ع مص ) مهربانی و نوازش کردن. ( منتهی الارب ). حفاوة در وزن و معنی. ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) آنچه بدان مهمان را گرامی کنند. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). نواله ازبهر کسی.

قفاوة. [ ق َ وَ ] (ع مص ) مهربانی و نوازش کردن . (منتهی الارب ). حفاوة در وزن و معنی . (اقرب الموارد). || (اِ) آنچه بدان مهمان را گرامی کنند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نواله ازبهر کسی .



کلمات دیگر: