کلمه جو
صفحه اصلی

باعی انجام کاری شدن

مترادف و متضاد

have (فعل)
دانستن، بدست اوردن، جلب کردن، گذاشتن، رسیدن به، داشتن، کردن، وادار کردن، صرف کردن، دارا بودن، بهره مند شدن از، مالک بودن، باعی انجام کاری شدن، در مقابل دارا


کلمات دیگر: