کلمه جو
صفحه اصلی

در حال تعلیق

مترادف و متضاد

hanging (اسم)
بدار زدن، اویز، اعدام، چیز اویخته شده، در حال تعلیق

suspense (اسم)
در حال تعلیق، اندروایی، اویزانی

suspensive (صفت)
تعلیق، در حال تعلیق، در حال توقف، اویزشی، اندروا پذیری


کلمات دیگر: