کلمه جو
صفحه اصلی

سورتمه


برابر پارسی : گردونه برف

فارسی به انگلیسی

bobsled, sledge

sledge


bobsled, sled


فارسی به عربی

زلاجة , هبوط

مترادف و متضاد

sledge (اسم)
غلتک، سورتمه، چکش اهنگری

sled (اسم)
سورتمه

sleigh (اسم)
سورتمه

فرهنگ فارسی

وسیله نقلیه کوچک وبی چرخ که درمناطق قطبی ببرند
( اسم ) گردونه ای کوچک و بی چرخ که به وسیله اسب سگ یا گوزن حمل شود .

فرهنگ معین

(مِ ) [ تر. ] (اِ. ) وسیلة نقلیة کوچکی که در مناطق سردسیر با سگ یا گوزن یا اسب ، روی برف کشیده می شود.

لغت نامه دهخدا

سورتمه. [ م َ / م ِ ] ( ترکی ، اِ ) نوعی ارابه چرخ دار برای روی برف.( یادداشت بخط مؤلف ). گردونه کوچک و بی چرخ که بوسیله اسب ، سگ یا گوزن حمل شود. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

وسیلۀ نقلیۀ کوچک و بی چرخ که در مناطق قطبی به وسیلۀ اسب یا سگ یا گوزن قطبی روی برف کشیده می شود.

دانشنامه عمومی

سورتمه، نوعی وسیله نقلیه بدون چرخ است که بیشتر در مناطق سردسیر، به وسیله سگ، اسب یا گوزن شمالی بر روی برف کشیده می شود. این وسیله از دوران باستان به کار می رفته و در سطوح پوشیده از برف و یخ، که حرکت وسیله چرخ دار به کندی صورت می گرفته است سورتمه با داشتن تیغه (از جنس چوب، استخوان و بعدها فلز) به جای چرخ، از اصطکاک کمتری برخوردار و بدینسان کشیدن آن آسانتر بوده است. از این وسیله هنوز هم برای نقل و انتقال در نواحی لاپ لند، یوکون (شمال غرب کانادا)، آلاسکا و توندرای آسیا استفاده می شود و در مکانهای دیگر بیشتر برای تفریح و سرگرمی به کار می رود.
سورتمه رانی
سورتمه سگ

پیشنهاد کاربران

لیزور : یک واژه پارسی نوساخت و به معنای لیزخورنده و لیزگر به جای واژه سورتمه ترکی پیشنهاد می گردد.

برفسره ( زبر "ب" ، پیش "س" )

سرر ( پیش "س" و "ر" دوم )

سر رو ( پیش "س" ، "و"=پیش )

هو
کلمه سورتمه ، از مصدر سورتماخ زبان ترکی هست و به معنی مالیدن، همانطور که وسیله نقلیه سورتمه در مناطق قطبی روی برف مالیده شده و لیز میخورد و به حرکت خود ادامه میدهد.

واژه ی سورتمه از مصدر " سورتَّمک " به معنی حرکت دادن چیزی که با زمین کشیدن همراه است " گرفته شده است . از این روی در زبان ترکی به دمپایه ( نوعی کفش ) سؤروتمه می گویند. زیرا دنپایه موقعی راه رفتن به زمین کشیده می شود. سورتمه هم که وسیله ی نقلیه بدون چرخ است و موقع حرکت به زمین کشیده بدین نام نامیده شده است .
سورتَّمک = برزمین کشیدن ، راندن وسایل بدون چرخ با کشیدن روی زمین
سورمَک= راندن . مثل راندن چهارپا یا اتومبیل
سورتمه : وسیله ی کشیدن
سؤرو : گله ( احشام و چهارپایانی که به شکل گله رانده می شوند .

سورتمِهیدن.

سورتمه از فعل سورماق. وسورتنماق و تورکی است.


کلمات دیگر: