درک، فهم، دودکش، ادراک، بالاگیری، بلند سازی
بالاگیری
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
دهی از شهرستان کرمان شاه است
لغت نامه دهخدا
بالا گیری. ( اِخ ) دهی است از دهستان دروفرامان بخش مرکزی شهرستان سقز که در 52 هزارگزی شمال خاور سقز بر کنار رودخانه پای قلعه واقع است.ناحیه ایست کوهستانی و سردسیر و دارای 150 تن سکنه ، آب آن از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و لبنیات و توتون و شغل مردمش زراعت و گله داری وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
بالا گیری. ( اِخ ) دهی است از دهستان دروفرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 10 هزارگزی جنوب خاوری کرمانشاه و یک هزار و پانصدگزی جنوب باختری گوش بران واقع است.ناحیه ایست کوهستانی و سردسیر و دارای 140 تن سکنه ، آب آنجا از زه آب رودخانه محلی تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و حبوبات و لبنیات و شغل مردمش زراعت وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
بالا گیری. ( اِخ ) دهی است از دهستان دروفرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 10 هزارگزی جنوب خاوری کرمانشاه و یک هزار و پانصدگزی جنوب باختری گوش بران واقع است.ناحیه ایست کوهستانی و سردسیر و دارای 140 تن سکنه ، آب آنجا از زه آب رودخانه محلی تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و حبوبات و لبنیات و شغل مردمش زراعت وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
کلمات دیگر: