کلمه جو
صفحه اصلی

تکثیر کردن

فارسی به انگلیسی

propagate, duplicate, manifold, multiply

duplicate, manifold, multiply


فارسی به عربی

ضاعف
نسخة مطابقة

ضاعف


مترادف و متضاد

increase (فعل)
افزودن، زیاد کردن، زیاد شدن، توسعه دادن، تکثیر کردن، ترفیع دادن، توانگر کردن

propagate (فعل)
زیاد کردن، انتشار دادن، منتشر کردن، پروردن، پخش کردن، تکثیر کردن، قلمه زدن، رواج دادن، گستردن، پخش شدن

duplicate (فعل)
دوبل کردن، المثنی نوشتن یا برداشتن، دو نسخه کردن، تکثیر کردن

multiply (فعل)
تکثیر کردن، ضرب کردن، زاد و ولد کردن

reproduce (فعل)
تکثیر کردن، دوباره ساختن، چاپ کردن، فرااوردن، دو بار تولید کردن، باز عمل آوردن

mimeograph (فعل)
تکثیر کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) زیاد بعمل آوردن بسیار کردن افزودن .

افزودن تعداد گیاهان ازطریق روش‌هایی چون بذرافشانی و قلمه‌زنی و پیوند و خوابانیدن


فرهنگستان زبان و ادب

{propagate} [زیست شناسی] افزودن تعداد گیاهان ازطریق روش هایی چون بذرافشانی و قلمه زنی و پیوند و خوابانیدن

پیشنهاد کاربران

کپی کردن

وسیدن = تکثیر یافتن.
وساندن = تکثیر دادن.


کلمات دیگر: