کلمه جو
صفحه اصلی

بد روشن

فرهنگ فارسی

بد رفتار .

لغت نامه دهخدا

بدروشن. [ ب َ رَ وِ ] ( ص مرکب ) بدرفتار. ( یادداشت مؤلف ) :
شفیعباش بر شه مرا بدین زلت
چو مصطفی بر دادار بدروشنان را.
دقیقی ( از یادداشت مؤلف ).


کلمات دیگر: