احراس. [ اِ ] ( ع مص ) احراس بمکانی ؛ مقیم بودن بجائی. روزگاری در آن مقیم شدن. روزگاری بجائی مقام کردن. ( تاج المصادر ).احراس. [ اَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ حارس.
احراس . [ اِ ] (ع مص ) احراس بمکانی ؛ مقیم بودن بجائی . روزگاری در آن مقیم شدن . روزگاری بجائی مقام کردن . (تاج المصادر).