badly ventilated, of a bad weather or climate
بد هوا
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
که بخیات بلندتر از حد و حق خویش افتاده باشد .
لغت نامه دهخدا
بدهوا. [ ب َ هََ ] ( ص مرکب ) که بخیالات بلندتر از حد و حق خویش افتاده باشد. ( یادداشت مؤلف ).
- بدهوا شدن ( طفل یا زیردستی چون نوکر و خادمه وغیره ) ؛ بد آموخته شدن. بتحریک و فریب در بدخواهی از حد خود بیرون شدن خواستن. ( یادداشت مؤلف ).
- بدهوا شدن ( طفل یا زیردستی چون نوکر و خادمه وغیره ) ؛ بد آموخته شدن. بتحریک و فریب در بدخواهی از حد خود بیرون شدن خواستن. ( یادداشت مؤلف ).
کلمات دیگر: