از بلاد هذیل و آن را وقعه است
احث
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
احث. [ اَ ح َث ث ] ( ع ن تف ) برانگیزنده تر. افژولنده تر.
احث. [ اَ ح َث ث ] ( اِخ ) از بلاد هذیل و آن را وقعه ای است. ( مراصد ).
احث. [ اَ ح َث ث ] ( اِخ ) از بلاد هذیل و آن را وقعه ای است. ( مراصد ).
احث . [ اَ ح َث ث ] (اِخ ) از بلاد هذیل و آن را وقعه ای است . (مراصد).
احث . [ اَ ح َث ث ] (ع ن تف ) برانگیزنده تر. افژولنده تر.
کلمات دیگر: