کلمه جو
صفحه اصلی

احتراش

فرهنگ فارسی

شکار کردن

لغت نامه دهخدا

احتراش. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) شکار کردن : احتراش ضب ؛ شکار کردن سوسمار. || گرد آوردن نفقه برای عیال از وجوه مکاسب. || گرد آمدن بر.


کلمات دیگر: