کلمه جو
صفحه اصلی

احتماش

فرهنگ فارسی

جنگ کردن

لغت نامه دهخدا

احتماش. [ اِ ت ِ ]( ع مص ) جنگ کردن. ( منتهی الارب ). || جنگیدن دو خروس با یکدیگر: احتمش الدیکان. ( منتهی الارب ). || برافروختن از خشم. خشم گرفتن. ( زوزنی ).


کلمات دیگر: