کلمه جو
صفحه اصلی

بد معاش

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - کسی که معیشت او فراخ نباشد بد روزگار بد روزی . ۲ - بد پیشه فاسق .

لغت نامه دهخدا

بدمعاش. [ ب َ م َ ] ( ص مرکب ) کسی که معیشت و گذران او فراخ نباشد. ( ناظم الاطباء ). بدروزگار و بدزندگانی. ( آنندراج ). || بدپیشه و فاسق. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: