کلمه جو
صفحه اصلی

دغری

لغت نامه دهخدا

دغری.[ دَ را ] ( ع مص ) ناگهان درآمدن و بدون درنگ و توقف زود برگشتن. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به دَغَر شود.

دغری. [ دَ را / دَ غ َ را ] ( ع مص ) روارو درآمدن در حرب جای. ( منتهی الارب ). حمله بر دشمن بدون رعایت ترتیب نظامی. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) گویند دغری لا صَفّی ̍ و یا دغرا لا صفا؛ یعنی درآیید بر دشمن و حمله کنید و برای آنها صف نبندید. ( ازمنتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ).

دغری . [ دَ را / دَ غ َ را ] (ع مص ) روارو درآمدن در حرب جای . (منتهی الارب ). حمله بر دشمن بدون رعایت ترتیب نظامی . (ناظم الاطباء). || (اِ) گویند دغری لا صَفّی ̍ و یا دغرا لا صفا؛ یعنی درآیید بر دشمن و حمله کنید و برای آنها صف نبندید. (ازمنتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).


دغری .[ دَ را ] (ع مص ) ناگهان درآمدن و بدون درنگ و توقف زود برگشتن . (ناظم الاطباء). و رجوع به دَغَر شود.



کلمات دیگر: