صفت و عمل روغن زبان . نرم گفتاری و چاپلوسی .
روغن زبانی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
روغن زبانی. [ رَ / رُو غ َ زَ ] ( حامص مرکب ) صفت و عمل روغن زبان. نرم گفتاری و چاپلوسی. ( ناظم الاطباء ). چرب زبانی :
نیوشنده از گرمی شاه روم
به روغن زبانی برافروخت موم.
نیوشنده از گرمی شاه روم
به روغن زبانی برافروخت موم.
نظامی.
و رجوع به چرب زبانی شود. || نوازش. ( ناظم الاطباء ).کلمات دیگر: