تراشيدن , رنده کردن , ريش تراشي , تراش
حلاقه
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
( حلاقة ) حلاقة. [ ح ُ ق َ ] ( ع اِ ) حلاقةالمعزی ؛ موهای سترده از بز و مانند آن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ).
حلاقة. [ ح ُ ق َ ] (ع اِ) حلاقةالمعزی ؛ موهای سترده از بز و مانند آن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ).
کلمات دیگر: