قبچاق خفجاق را حد جنوبش به بجناک دارد و دیگر همه با ویرانی شمال دارد که اندر وی هیچ حیوان نیست و ایشان قومی اند از کیماک جدا گشته و بدین جای مقام کرده و لکن بدخو ترند از کیماکیان و ملک ایشان از دست ملک کیماک است .
خفجاق
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خفجاق. [ خ َ ] ( اِخ ) قبچاق. قفچاق : خفجاق را حد جنوبش به بجناک دارد و دیگر همه با ویرانی شمال دارد که اندر وی هیچ حیوان [ ؟ ] نیست و ایشان قومی اند از کیماک جدا گشته و بدین جای مقام کرده و لکن بدخوترند از کیماکیان و ملک ایشان از دست ملک کیماک است. ( حدود العالم ).رجوع به قفجاق ، قبچاق ، قفچاق در این لغت نامه شود.
کلمات دیگر: