کلمه جو
صفحه اصلی

حلاءه

لغت نامه دهخدا

( حلاءة ) حلاءة. [ ح َ ءَ ] ( ع اِ ) زمین بسیاردرخت. ( منتهی الارب ).

حلاءة. [ ح ُ ءَ ] ( ع اِ ) سرمه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || پوست تنک که برخیزد از چرم بوقت دباغت. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ).

حلاءة. [ ح َ ءَ ] (ع اِ) زمین بسیاردرخت . (منتهی الارب ).


حلاءة. [ ح ُ ءَ ] (ع اِ) سرمه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || پوست تنک که برخیزد از چرم بوقت دباغت . (از منتهی الارب ) (آنندراج ).



کلمات دیگر: