دغش . [ دَ غ َ ] (ع اِ) تاریکی . (منتهی الارب ). ظلمت . (اقرب الموارد).
دغش
لغت نامه دهخدا
دغش. [ دَ ] ( ع مص ) بناگاه درآمدن. ( از منتهی الارب ). هجوم کردن ، و آن لغتی است یمنی. ( از اقرب الموارد ). || در تاریکی درآمدن. ( از منتهی الارب ). داخل شدن در تاریکی. ( از اقرب الموارد ).
دغش. [ دَ غ َ ] ( ع اِ ) تاریکی. ( منتهی الارب ). ظلمت. ( اقرب الموارد ).
دغش. [ دَ غ َ ] ( ع اِ ) تاریکی. ( منتهی الارب ). ظلمت. ( اقرب الموارد ).
دغش . [ دَ ] (ع مص ) بناگاه درآمدن . (از منتهی الارب ). هجوم کردن ، و آن لغتی است یمنی . (از اقرب الموارد). || در تاریکی درآمدن . (از منتهی الارب ). داخل شدن در تاریکی . (از اقرب الموارد).
کلمات دیگر: