نهر و جوی معرب رود
روط
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
روط. [ رَ ] ( ع مص ) میل کردن وحشی بسوی پشته و پناه جستن آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
روط. ( معرب ، اِ ) نهر و جوی معرب رود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مأخوذ از رود فارسی و به معنی آن. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به رود شود.
روط. ( معرب ، اِ ) نهر و جوی معرب رود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مأخوذ از رود فارسی و به معنی آن. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به رود شود.
روط. (معرب ، اِ) نهر و جوی معرب رود. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مأخوذ از رود فارسی و به معنی آن . (ناظم الاطباء). و رجوع به رود شود.
روط. [ رَ ] (ع مص ) میل کردن وحشی بسوی پشته و پناه جستن آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: