کلمه جو
صفحه اصلی

دفقه

لغت نامه دهخدا

( دفقة ) دفقة. [ دَ ق َ ] ( ع اِ ) یک بار ریختن. ( ناظم الاطباء ). ج ، دَفَقات. ( ناظم الاطباء ).

دفقة. [ دِ ف َق ْ ق َ/ دِ ف ِق ْ ق َ ] ( ع ص ) مؤنث دفق است. ( از منتهی الارب ). مادیان نجیب و کریم و شتاب رو. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به دفق شود.

دفقة. [ دُ ق َ ] ( ع اِ ) یکباره : جاء القوم دفقةً واحدة؛ بیکباره آمدند. ( از اقرب الموارد )( از منتهی الارب ). || هر آنچه ریخته شود. ( ناظم الاطباء ). ج ، دُفَق ، دُفَقات. ( ناظم الاطباء ).

دفقة. [ دَ ق َ ] (ع اِ) یک بار ریختن . (ناظم الاطباء). ج ، دَفَقات . (ناظم الاطباء).


دفقة. [ دِ ف َق ْ ق َ/ دِ ف ِق ْ ق َ ] (ع ص ) مؤنث دفق ّ است . (از منتهی الارب ). مادیان نجیب و کریم و شتاب رو. (از اقرب الموارد). و رجوع به دفق ّ شود.


دفقة. [ دُ ق َ ] (ع اِ) یکباره : جاء القوم دفقةً واحدة؛ بیکباره آمدند. (از اقرب الموارد)(از منتهی الارب ). || هر آنچه ریخته شود. (ناظم الاطباء). ج ، دُفَق ، دُفَقات . (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: