کلمه جو
صفحه اصلی

حقیل

لغت نامه دهخدا

حقیل. [ ح َ ] ( ع اِ ) زمین سخت که کوه شدن نتواند. || نام نباتی. ( منتهی الارب ).

حقیل.[ ح َ ] ( اِخ ) نام وادیی بدیار عکل در کوههای حله. || نام موضعی است بدیار بنی اسد. || نام حصنی به یمن. ( منتهی الارب ) ( معجم البلدان ).

حقیل . [ ح َ ] (ع اِ) زمین سخت که کوه شدن نتواند. || نام نباتی . (منتهی الارب ).


حقیل .[ ح َ ] (اِخ ) نام وادیی بدیار عکل در کوههای حله . || نام موضعی است بدیار بنی اسد. || نام حصنی به یمن . (منتهی الارب ) (معجم البلدان ).



کلمات دیگر: