ترجمه دو یا چند معنای مختلف یک واژهٔ بیگانه به یک واژهٔ واحد در زبان خودی را گرته برداری معنایی گویند. برخی واژه ها در هر زبانی دارای معانی گوناگونی هستند و به ازای هریک از این معانی نیز، واژه های مستقل و متفاوتی در زبان های دیگر هست که مترجم در هر مورد باید یکی از آن ها را که به منظور نویسنده نزدیکتر است، انتخاب کند و در ترجمهٔ خود بیاورد.
وامگیری زبانی
گرته برداری
آمیزش فارسی با زبان های دیگر
ادبیات پارسی
ورود واژه های اروپایی به فارسی
عربی در فارسی
ویکی پدیا: املای برخی واژه ها
ویکی پدیا:ویکی پروژه فهرست اشتباه های نگارشی
ویکی پدیا:دستور خط
گرته برداری از اصطلاح ها و ترکیب ها
گرته برداری نحوی
کاربردهای نادرست دستور زبان عربی در فارسی
برای مثال در فارسی، پا هم به قسمتی از بدن که از لگن تا نوک انگشتان امتداد دارد، گفته می شود و هم به آن قسمت از بدن که کفش آن را می پوشاند. اما در انگلیسی به قسمت اولی «leg» و به قسمت دومی «foot» می گویند. هنگامی مترجم برای برگردان این دو کلمه متفاوت به فارسی، از یک واژه (پا) استفاده می کند، «گرته برداری معنایی» انجام داده است. به بیان دیگر، در هر زبانی، بعضی واژه ها چندین معنی دارند، که ممکن است در زبانی دیگر چندین واژه برای این معانی وجود داشته باشد.
در بسیاری از موارد برای انتقال مفاهیم از زبانی به زبان دیگر از گرته برداری معنایی چاره ای نیست. مثلاً کلمهٔ «جبهه» (وام واژه عربی) در فارسی به معنای «پیشانی» و در معنای وسیعتر به معنای «قسمت پیشین هر شیء نسبتاً بزرگ» به کار می رود و در این معنا برابر است با واژهٔ «front» فرانسوی، که در عین حال به منای دیگری نیز در این زبان به کار می رود: «صف مقدّم سپاهیان در میدان جنگ» و توسّعاً «منطقه ای که دو طرف متخاصم در حال جنگیدن هستند». معانی اخیر از سالیان پیش با همان کلمهٔ «جبهه» به فارسی ترجمه شده است و اکنون رواج همگانی یافته است.
امّا گرته برداری معنایی غالباً به روح زبان مقصد آسیب می رساند، به ویژه در مواردی که واژه مناسب دیگری در زبان مقصد وجود داشته باشد. چون گرته برداری معنایی بیشتر به صورت پوشیده و تقریباً بی اطلاع اهل زبان صورت می گیرد، گاهی ممکن است زیان های جبران ناپذیری به بار آورد. خطر آن را نباید کمتر از وام واژه ها دانست، زیرا اگر دامنهٔ نفوذ آن گسترش یابد، ممکن است باعث آشفتگی مفاهیم شود و اهل زبان از فهم سخن یکدیگر ناتوان شوند، چنانچه که امروزه از فهم بسیاری از نوشته های یکدیگر عاجزیم. در این مقاله به ذکر چند نمونه از گرته برداری معنایی نابه جا در فارسی اشاره شده است.
وامگیری زبانی
گرته برداری
آمیزش فارسی با زبان های دیگر
ادبیات پارسی
ورود واژه های اروپایی به فارسی
عربی در فارسی
ویکی پدیا: املای برخی واژه ها
ویکی پدیا:ویکی پروژه فهرست اشتباه های نگارشی
ویکی پدیا:دستور خط
گرته برداری از اصطلاح ها و ترکیب ها
گرته برداری نحوی
کاربردهای نادرست دستور زبان عربی در فارسی
برای مثال در فارسی، پا هم به قسمتی از بدن که از لگن تا نوک انگشتان امتداد دارد، گفته می شود و هم به آن قسمت از بدن که کفش آن را می پوشاند. اما در انگلیسی به قسمت اولی «leg» و به قسمت دومی «foot» می گویند. هنگامی مترجم برای برگردان این دو کلمه متفاوت به فارسی، از یک واژه (پا) استفاده می کند، «گرته برداری معنایی» انجام داده است. به بیان دیگر، در هر زبانی، بعضی واژه ها چندین معنی دارند، که ممکن است در زبانی دیگر چندین واژه برای این معانی وجود داشته باشد.
در بسیاری از موارد برای انتقال مفاهیم از زبانی به زبان دیگر از گرته برداری معنایی چاره ای نیست. مثلاً کلمهٔ «جبهه» (وام واژه عربی) در فارسی به معنای «پیشانی» و در معنای وسیعتر به معنای «قسمت پیشین هر شیء نسبتاً بزرگ» به کار می رود و در این معنا برابر است با واژهٔ «front» فرانسوی، که در عین حال به منای دیگری نیز در این زبان به کار می رود: «صف مقدّم سپاهیان در میدان جنگ» و توسّعاً «منطقه ای که دو طرف متخاصم در حال جنگیدن هستند». معانی اخیر از سالیان پیش با همان کلمهٔ «جبهه» به فارسی ترجمه شده است و اکنون رواج همگانی یافته است.
امّا گرته برداری معنایی غالباً به روح زبان مقصد آسیب می رساند، به ویژه در مواردی که واژه مناسب دیگری در زبان مقصد وجود داشته باشد. چون گرته برداری معنایی بیشتر به صورت پوشیده و تقریباً بی اطلاع اهل زبان صورت می گیرد، گاهی ممکن است زیان های جبران ناپذیری به بار آورد. خطر آن را نباید کمتر از وام واژه ها دانست، زیرا اگر دامنهٔ نفوذ آن گسترش یابد، ممکن است باعث آشفتگی مفاهیم شود و اهل زبان از فهم سخن یکدیگر ناتوان شوند، چنانچه که امروزه از فهم بسیاری از نوشته های یکدیگر عاجزیم. در این مقاله به ذکر چند نمونه از گرته برداری معنایی نابه جا در فارسی اشاره شده است.
wiki: گرته برداری معنایی