مصاحبت . موانست . هم نشینی .
نشست و خفت
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نشست و خفت. [ ن ِ ش َ ت ُ خ ُ ] ( ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) مصاحبت. مؤانست. هم نشینی :
آن را که به سرش در خرد باشد
با دیو نشست و خفت چون دارد.
آن را که به سرش در خرد باشد
با دیو نشست و خفت چون دارد.
ناصرخسرو.
کلمات دیگر: