حالت و کیفیت و چگونگی نشسته .
نشستگی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نشستگی. [ ن ِ ش َ ت َ / ت ِ ] ( حامص ) حالت و کیفیت و چگونگی نشسته. ( یادداشت مؤلف ).
- بازنشستگی ؛ بازنشسته بودن.
- فرونشستگی ؛ فرورفتگی.
رجوع به همین مدخل ها در ردیف خود شود.
- بازنشستگی ؛ بازنشسته بودن.
- فرونشستگی ؛ فرورفتگی.
رجوع به همین مدخل ها در ردیف خود شود.
کلمات دیگر: