کلمه جو
صفحه اصلی

قطبیدن

فرهنگ فارسی

ایجاد بارهای جزئی مثبت و منفی در یک مولکول


پیشنهاد کاربران

محدود ساختن نوسانهای یک موج مانند امواج الکترومغناطیسی ( مثلا نور ) .

قطبش، قطبی شدن، ایجاد اختلاف بار در نواحی مختلف یک مولکول

To polarize


کلمات دیگر: