کلمه جو
صفحه اصلی

چولک

لغت نامه دهخدا

چولک. [ ل ِ ] ( اِ ) گیسوی تابداده زنان که از پشت سر آویزند. ( لغت محلی گناباد خراسان ). لاغ گیس.

چولک. [ ل َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان پائین شهرستان نهاوند. 850 تن سکنه دارد. از رودخانه گاماسیاب آبیاری میشود. محصولش غلات ، توتون ، حبوبات و لبنیات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ). و رجوع به مرآت البلدان ج 4 ص 290 شود.

چولک . [ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین شهرستان نهاوند. 850 تن سکنه دارد. از رودخانه ٔ گاماسیاب آبیاری میشود. محصولش غلات ، توتون ، حبوبات و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5). و رجوع به مرآت البلدان ج 4 ص 290 شود.


چولک . [ ل ِ ] (اِ) گیسوی تابداده ٔ زنان که از پشت سر آویزند. (لغت محلی گناباد خراسان ). لاغ گیس .


گویش مازنی

/choolak/ کرت بزرگ برنج کاری که از درون خود، به کرت های کوچکتر تبدیل می شود & یک واحد کشتزار که از چند اولی درست شود

کرت بزرگ برنج کاری که از درون خود،به کرت های کوچکتر تبدیل ...


یک واحد کشتزار که از چند اولی درست شود


پیشنهاد کاربران

چۆلەکە ( choleke ) به کوردی یعنی گنجشک

چولک در زبان لری به معنای نقطه ی سر سبز میباشد

چولک به زبان لری یعنی چشمه های جوشان

چولک به معنای اتشکده کوچک وکیان به معنی اتشکده بزرگ میباشد طبق تحقیقات ومطالعات استاد بزرگ فردین احمدوند استاد دانشگاه ونویسنده کتاب تاریخ نهاوند

یکی دیگر از معانی "چولک" بعنوان نام یکی از روستاهای شهرستان نهاوند استان همدان این است که این کلمه از نام طایفه ای کرد زبان به نام جولک که بیش از 700 سال پیش در حوالی بغداد زندگی می کردند ولی بواسطه درگیری با طوائف همجوار خود مجبور به مهاجرت شدند و به هنگام عبور از منطقه کنونی این روستا به دلیل سرسبز بودن و وجود رودخانه در این مکان سکنی گزیدند. از شخصیت های بزرگ علمی این روستا می توان به مورخ و ادیب عصر صفویه " عبدالباقی نهاوندی چولکی" اشاره نمود.

کتاب شرف نامه
طایفه جلکی ایل حصنکیفا ایل بزرگ لر بختیاروند قوم لر ( حسنکی. حسن کیف )
ساکن در جزیره بختی در شمال عراق بودند
ایل زلکی ایل چهارلنگ لر بختیاری
ایل لر لک شعبه ایی از طایفه ی جلکی است
شهر جلکان محل سکونت طوایف ایل بختیاروند در خوزستان

چولک یک نوع آدامس در مناطق غربی هست سقز گفته میشود و جدیدا در قهوه خانه ها ب عنوان خوش طمع کردن قلیان استفاده میکنند

علی لر اینو هم بنویس که در شرفنامه از لرها به عنوان جزئی از کوردها نامبرده شده

شرف خان حاکم ایروان در کشور ایران بود

ولی به عثمانی پناهنده شد و تمام اطلاعات نظامی ایران را در اختیار
عثمانی گذاشت
که موجب حمله عثمانی به ایران و تصرف
مناطق آذربایجان و ارمنستان و گرجستان
شد

او به پیشنهاد سلطان عثمانی کتابی نوشت و تمام طوایف و اقوام مرزی ایران را کرد معرفی کرد جهت اتحاد با عثمانی ها

چول::در زبان لری بختیاری به معنی
چیزی که ویران شده - مچاله - جمع شده

ایی ده چول اویده ::این روستا ویران شده.
کسی در داخل روستا زندگی نمی کند

چوله::در زبان لری بختیاری به معنی جوجه تیغی
- حیوانی که خود را مچاله می کند


سلام من خودم از چولکی های نهاوند هستیم ولی بزرگ شده کرج هستم طی صحبت هایی که از پدربزرگم شنیدم نام این روستارا به دلیل اینکه لک های لرستان به این روستا حمله میکنند و غاررت میکنند چولک میگذارند
یعنی جایی که لک ها آن را چول ( غارت و ویران ) کرده اند .
مردمان این روستا همگی لر هستند و به زبان لری تکلم میکنند .


کلمات دیگر: