کلمه جو
صفحه اصلی

صماخه

لغت نامه دهخدا

( صماخة ) صماخة. [ ص َم ْ ما خ َ ] ( ع ص ) زن زیرک. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) القَطِنَه. ( اقرب الموارد ). رمانه. آنچه با شکنبه باشد. ذات الاطباق.

صماخة. [ ص َم ْ ما خ َ ] (ع ص ) زن زیرک . (منتهی الارب ). || (اِ) القَطِنَه . (اقرب الموارد). رمانه . آنچه با شکنبه باشد. ذات الاطباق .



کلمات دیگر: