فرقود. [ ف ُ ] ( ع اِ ) گاوساله دشتی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
فرقود. [ ف ُ ] ( اِخ ) ستاره نزدیک قطب که بدان راه شناسند. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). فرقد. رجوع به فرقد و فرقدان و فرقدین شود.
فرقود. [ ف ُ ] ( اِخ ) ستاره نزدیک قطب که بدان راه شناسند. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). فرقد. رجوع به فرقد و فرقدان و فرقدین شود.