( صفت ) آنکه غم را بپایان رساند غمزدا .
غم انجام
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
غم انجام. [ غ َ اَ ] ( ص مرکب ) آنکه غم ببرد و آن را به آخر رساند. غمزدا :
شب و روز پدرت در غم تو روزو شب است
ای دلفروز وغم انجام شب و روز پدر.
شب و روز پدرت در غم تو روزو شب است
ای دلفروز وغم انجام شب و روز پدر.
سوزنی.
رجوع به غم انجامی شود.کلمات دیگر: