کلمه جو
صفحه اصلی

طهمه

لغت نامه دهخدا

( طهمة ) طهمة. [ طَ هَِ م َ ] ( ع ص ) امرأه ٌ طَهِمَةٌ؛ زنی که رخسار او کم گوشت باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

طهمة. [طُ م َ ] ( ع اِ ) سیاه زردی مایل یا تیره با اندک سیاهی یا سرخ که بسپیدی زند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

طهمة. [ ] ( ع اِ ) غذای مطبوع لذت بخش که مردم خوش خوراک در خوردن آن افراط کنند. ( از دزی ج 2 ص 65 ).

طهمة. [ ] (ع اِ) غذای مطبوع لذت بخش که مردم خوش خوراک در خوردن آن افراط کنند. (از دزی ج 2 ص 65).


طهمة. [ طَ هَِ م َ ] (ع ص ) امرأه ٌ طَهِمَةٌ؛ زنی که رخسار او کم گوشت باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ).


طهمة. [طُ م َ ] (ع اِ) سیاه زردی مایل یا تیره با اندک سیاهی یا سرخ که بسپیدی زند. (منتهی الارب ) (آنندراج ).



کلمات دیگر: