کلمه جو
صفحه اصلی

شتیان

لغت نامه دهخدا

شتیان. [ ش َت ْ ] ( ع اِ ) دسته وجماعت از ملخ و اسب سواران. ( از ذیل اقرب الموارد ).

شتیان. [ ] ( اِخ ) فرقه ای است از صعوب یکی از عشایر کرک. ( از معجم قبایل العرب ج 2 ص 581 ).

شتیان . [ ] (اِخ ) فرقه ای است از صعوب یکی از عشایر کرک . (از معجم قبایل العرب ج 2 ص 581).


شتیان . [ ش َت ْ ] (ع اِ) دسته وجماعت از ملخ و اسب سواران . (از ذیل اقرب الموارد).



کلمات دیگر: