طوبال . (ع اِ) میش نر را طوبال نامند. (فهرست مخزن الادویه ). و لایقال للکبش طوبال . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء).
طوبال
لغت نامه دهخدا
طوبال. ( ع اِ ) میش نر را طوبال نامند. ( فهرست مخزن الادویه ). و لایقال للکبش طوبال. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ).
طوبال. ( اِخ ) ابن یافث بن نوح. کسی که بسرزمین اسپانیا درآمد و بدین مناسبت آنجا اندلس نام یافت. ( الحلل السندسیة ج 1 ص 33 از نفح الطیب ).
طوبال. ( اِخ ) ابن یافث بن نوح. کسی که بسرزمین اسپانیا درآمد و بدین مناسبت آنجا اندلس نام یافت. ( الحلل السندسیة ج 1 ص 33 از نفح الطیب ).
طوبال . (اِخ ) ابن یافث بن نوح . کسی که بسرزمین اسپانیا درآمد و بدین مناسبت آنجا اندلس نام یافت . (الحلل السندسیة ج 1 ص 33 از نفح الطیب ).
کلمات دیگر: