کلمه جو
صفحه اصلی

صمیر

فرهنگ فارسی

وقت غروب

لغت نامه دهخدا

صمیر. [ ص َ ] ( ع ص ) مرد خشک گوشت و پوست بر استخوان چسبیده که از وی بوی خوی آید. ( منتهی الارب ). گوشت بر استخوان کوفته. ( مهذب الاسماء ).

صمیر. [ ص ُ م َ ] ( ع اِ ) وقت غروب آفتاب. ( منتهی الارب ).

صمیر. [ ص َ ] (ع ص ) مرد خشک گوشت و پوست بر استخوان چسبیده که از وی بوی خوی آید. (منتهی الارب ). گوشت بر استخوان کوفته . (مهذب الاسماء).


صمیر. [ ص ُ م َ ] (ع اِ) وقت غروب آفتاب . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: