کلمه جو
صفحه اصلی

صلیعاء

لغت نامه دهخدا

صلیعاء. [ ص ُ ل َ ] ( ع ص ، اِ ) شنیعه نمایان. || هر رسوائی و فاحشه و کار بد ظاهر و پیدا. || بلای سخت. ( منتهی الارب ).

صلیعاء. [ ص ُ ل َ ] ( اِخ ) موضعی است که عرب را در آن وقعه ای بوده است. ( معجم البلدان ).

صلیعاء. [ ص ُ ل َ ] (اِخ ) موضعی است که عرب را در آن وقعه ای بوده است . (معجم البلدان ).


صلیعاء. [ ص ُ ل َ ] (ع ص ، اِ) شنیعه ٔ نمایان . || هر رسوائی و فاحشه و کار بد ظاهر و پیدا. || بلای سخت . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: