آب برگردیده رنگ و مزه آب بدبو
طهل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
طهل. [ طَ ] ( ع مص ) برگشتن رنگ و مزه آب. یقال : طهل الماءُ طهلاً؛ برگردیده رنگ و مزه شد آب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بدبو شدن آب. ( منتخب اللغات ).
طهل. [ طَ ] ( ع ص ، اِ ) آب برگردیده رنگ و مزه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آب بدبو. ( منتخب اللغات ).
طهل. [ طَ ] ( ع ص ، اِ ) آب برگردیده رنگ و مزه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آب بدبو. ( منتخب اللغات ).
طهل . [ طَ ] (ع ص ، اِ) آب برگردیده رنگ و مزه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آب بدبو. (منتخب اللغات ).
طهل . [ طَ ] (ع مص ) برگشتن رنگ و مزه ٔ آب . یقال : طهل الماءُ طهلاً؛ برگردیده رنگ و مزه شد آب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بدبو شدن آب . (منتخب اللغات ).
کلمات دیگر: