کلمه جو
صفحه اصلی

صلیق

لغت نامه دهخدا

صلیق. [ ص َ ] ( ع ص ) تابان از هر چیزی. ( منتهی الارب ).

صلیق. [ ص َ ] ( اِخ ) مواضعی بوده است در بطیحه واسط بین آن و بغداد دارالملک ابونصر مهذب الدولة بوده است... ( معجم البلدان ).

صلیق . [ ص َ ] (اِخ ) مواضعی بوده است در بطیحه ٔ واسط بین آن و بغداد دارالملک ابونصر مهذب الدولة بوده است ... (معجم البلدان ).


صلیق . [ ص َ ] (ع ص ) تابان از هر چیزی . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: