کلمه جو
صفحه اصلی

صلنقاء

لغت نامه دهخدا

صلنقاء. [ ص َ ل َ ] ( ع ص ) مکثار. ( اقرب الموارد ). بسیارگوی. رجوع به صلنقی شود.


کلمات دیگر: